سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ای علی که جمله عقل و دیده ای........شمه ای واگو از آنچه دیده ای........آن چه دیدی که مرا زان عکس دید........در دل و جان شعله ای آمد پدید؟!........آن چه دیدی برتر از کون و مکان........که به از جان بود و بخشیدیم جان؟!........در شجاعت شیر ربّـا نیستی........در مروّت خود که داند کیستی!........بازگو ای باز عرش خوش شکار........تا چه دیدی این زمان از کردگار؟........چشم تو ادراک غیب آموخته........چشمهای حاضران بر دوخته........راز بگشا ای علی مرتضی........ای پس از سوء القضا حسن القضا........چون تو بابی آن مدینه علم را........چون شعاعی آفتاب حلم را........باز باش ای باب بر جویای باب........نارسد از تو قشور اندر لباب........باز باش ای باب رحمت تا ابد.......بارگاه ماله کفواً احد........امّت وحدی یکی و صد هزار........بازگو ای بنده بازت را شکار

منوی اصلی
]]]]]]]]]]]
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
 RSS 

دوستان
]]]]]]]]]]]

مولا
بندیر
پنجره
بشری
حوریب
الف دام
کرشمه
محرمانه
طالب یار
تشنه لب
زائر محرم
از نیستان
اِســـکالپل
سقا خانه
خیبر شکن
عطای کثیر
حمیدستان
نهانخانه دل
ایران اسلام
یک وجب دل
سلالة النبی
عشاق الزهرا
خیمه ی سبز
لطیف لم یزالی
عبور باید کرد...
آقا حمید (باکری)
آقا مهدی (باکری)
نسیمی از بهشت ...
تا یوسفم از چاه برآید...
سی صد و سیزده بهشتی
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس


مطالب قبلی
]]]]]]]]]]]

موضوعات وبلاگ
]]]]]]]]]]]


اشتراک در خبرنامه
]]]]]]]]]]]
 
آمار بازدیدها
]]]]]]]]]]]
امروز: 41 بازدید
کل بازدید ها: 195061

آهنگ وبلاگ
]]]]]]]]]]]


جستجوی مطالب
]]]]]]]]]]]


سه شنبه 87 شهریور 5 || 5:0 عصر

روایت 7

امام رضا (ع) می فرمایند:
ای پسر شبیب! اگر مسرور می شوی با ما در درجات اعلای بهشت باشی، پس به خاطر اندوه ما غمناک و برای شادی ما شاد باش، و بر تو باد به دوستی و ولایت ما، برای اینکه اگر مردی سنگی را هم دوست داشته باشد، در قیامت با همان سنگ محشور خواهد شد.
-------------------------------------
بحار الانوار - جلد 44 - ص 286

پ.ن1. سلامٌ قولاً مِن ربٍ رحیم.
چهارشنبه ی هفته ی گذشته طی یک برنامه ی سرعتـی و ضربتـی عازم مشهدالرضا شدیم. اگر قبول باشه، دعاگوی تمـام دوستان بودیم. به نیابت از همه، بالاخص دوستان ِ همراه زیارت امین الله خوندیم و از خجالت دوستانی ( ایشون و ایشون ) که در سفرهای زیارتی به هر نحو، شرمنده مون کـــرده بودن، خاص الخاص‏ درآمدیم! و السّلامُ عَلی مَنِ التّبع الهُدی.

پ.ن2. دیـروز ولادت بانــوی سه سـاله ی کربـلا حضـرت رقیـه (س) بود، کـه به علـت عـدم دستـرسی به نـت، شرمنده شدیم. در هر حال تبریک...

پ.ن3. ان شاءالله امشب، باز عازم میخانه ی مولای هشتمیم! حسابی مست شدیم مولا!

پ.ن4. به برادر بزرگـوارم جناب ایران اسلام: سَلامٌ عَلی عِبادِهِ الذینَ اصطَفی! به راستی این خانــواده ی کَـرَم نطلبیدن ندارند...!

پ.ن5. مستی کنم با نام تو، در صحن گوهر شاد تو
         خورده گــــره زلف دلم، بر پنجـــــــره فولاد تو.

و أولیاء النّعَم...




موضوع نوشته:روایت

سخن دوستان ()